در انتظار ذوالبر

در انتظار ذوالبر
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند





پيوندهای روزانه
طراح قالب

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور........

دیرگاهی است که از غیبت او  می گذرد و چه راحت به زندگی بدون او خو گرفته و به نبودنش عادت کره ایم ما همچنان در غفلت و بی خبری از او به سر می بردیم تا اینکه به یکباره صدای خرد شدن ستون های عدالت و حقیقت را در زیر چکمه های ظلم و فساد شنیدیم  و در پی آن آه مظلومان بلند و سیل اشک ها و ناله ها بر دیدگان روان گشت تازه در این جا بود که وجدان های خفته ما در هجوم غفلت ها و روزمرگی ها ی زندگی با پتکی که تازیانه ظلم بر سر ما میزد ، بیدار می گردد و با وصفی که از نجات بخشمان شنیدیم ما را بی درنگ به یاد او انداخته و جای خالی او و حکومتش را در این جهان وانفسا نمایان می کند در اینجا است که سیر دعاها و استغاثه ها به درگاه خداوند ، برای ظهورش آغاز شده و با ادامه یافتن ظلم ها و نابرابری ها شدت می یابد تا آنجا که این اعتقاد و باور به تنها دریچه امید برای نجات و رستگاری مستضعفان بدل می شود ...

اما... سالها می گذرد ، حادثه ها می آیند ، ظلم همچنان می تازد و ویران می سازد ، صدای ناله ها و شکوه ها و نجوای دعاها و مناجات برای ظهور منجی ادامه می یابد ، ولی ....او هنوز نیامده!!!

در چنین هنگامه ای که انتظار ظهور منجی آسمانی به سر نرسد مدعیان و منجیان زمینی مجال بروز و ظهور می یابند و هر یک به نحو و طریقی فریاد اناالحق سر می دهند که در این میان فعالیت برخی از این مدعیان خطرناک و کشنده تر است، این گروه بدبنان و پوچ گرایانی اند که در این بین کوس ناامیدی ، اباحه گری و بی تفاوتی نسبت به شرایط موجود را سر می دهند. شیوع افکار و نظرات آنها زمانی در میان مردم بیشتر می شود که تلاش ها و امیدهای مردم در باب معرفی صحیح منجی و امال و هدف هایش به همراه الگوسازی از روش و منش شخصی و حکومتی آو، ناتوان باشد و به راستی چه چیز بهتر و سریعتر از نا امیدی و بی تفاوتی قادر است ملتی را فلج و نسبت به ادامه حرکت در راه آرمان خواهانه خود ، بدبین و منحرف سازد؟

آنان برای اثبات بیهودگی انتظار نیاز به فلسفه بافی و برهاین خاص و قوی ای ندارند و تنها از واقعیت و ظاهر جامعه حکم می کنند ، از سؤال چرا منجی نمی آید ؟ آغاز کرده و اینگونه ادامه می دهند ، برای اینکه او بیاید آه و ناله های چندین هزار نفر باید سرازیر باشد ، چنین هزار کودک یتیم و چندین هزار پدر و مادر بی فرزند شوند ؟ چندین هزار باید از گرسنگی و چندین هزار  از جنگ و خونریزی بمیرند ؟  چندین هزار باید به فقر و رنج و بیماری خود بگریند و در آرزوی مرگ زندگی کنند ؟ بشر تا چه اندازه باید روی جنگ و خونریزی را به خود ببییند و فساد وظلم وجور تا چه حد باید پیش رود تا زمان انتظار پایان یابد؟

.... در آخر آنها حکم قطعی بیهودگی انتظار را با بیان اینکه منجی وقتی می آید که دیگر به وجودش احتیاجی نیست و ما زیر خروارها خاک خفته ایم ، صادر میکنند .

آری   در آنجا که امیدها ، نا امید و اندوه و غم بر انسانها چیره می شود ، در آنجا که دعاها و خواسته های انسانها برآوره نمی شود و در آنجا که فریاد عدالت خواهی مصلحان به جایی نمی رسد و انتظار با مرگ پایان می پذیرد ، این سخنان و گفته هاباورپذیرمی شوند و ایمان و اعتقاد به ثمر بخشی انتظار در دلها کمرنگ و شک و تردیدی که به نا امیدی ختم می شود ،جای آن را پر می کند ،

اینگونه است که خیلی از مردم به راحتی تحت تأثیر سخنان کسانی قرار می گیرند که خود را دایه بهتر از مادر جازده اند و با این سخنان مقبوح و مسموم که دل را از هر گونه امید و انتظار ، حرکت و حیات تهی می ساخته و انسان را به پرتگاههای پوچی و ناامیدی سوق می دهد ، داعیه دلسوزی و آگاهی بخشی به مستضعفان را سر می دهند آن هم با نامیدی و بی تفاوت کردنشان نسبت به ظهور منجی .

 قبل از اینکه این که به دام این شک و تردیدها بیفتیم ، بهتر است این سؤالات را از خود بپرسیم و جوابش را نیز در خود بجوییم از خود بپرسیم؛ آیا اسباب و شرایط ظهور منجی تنها پر شدن زمین از ظلم و جور است یا شرایط دیگری نیز لازم است ؟ و آیا ظهور او بسان معجزه ای است که به یکباره اوضاع جهان را دگرگون ،ظلم را به عدالت و جنگ و خونریزی را به صلح و آرامش تبدیل می کند یا آنکه تحقق این ارزشها به خواست مردم و تلاش و مجاهده آنها در دوران غیبت و پس از آن ،وابسته است همچنان که قرآن کریم تغییر شرایط موجو د را منوط به اراده و خواست مردم در تغییر خود دانسته و فرموده: "إن الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم "

پاسخ این سؤالات کاملأ  واضح و روشن است و همه می دانیم که در ظهور او و فراهم کردن زمینه های ظهور او با اعمال و کردارمان نقش داریم و هر کسی اندک ایمانی به خداوند داشته باشد می داند که او هرگز به بندگانش ستم نکرده  و از وعده هایش تخلف نمی کند و آن را به تأخیر نمی اندازد وعده ی خداوند همواره در طول تاریخ ثابت  و وقوع آن قطعی بوده است او وعده داده آخرین ذخیره و منجی اش را در صورت تحقق شرایط ظهور برای نجات بشریت بفرستد و از شرایط مهم ظهور خود مردم و مستضعفان هستند که با ایجاد آمادگی وظرفیت وجودی در خود ،زمینه ظهور را فراهم سازد

اکنون باید از خود بپرسیم که  شک و تردید در کجا سزاوارتر است ؟شک به وعده ای ثابت ، بدیهی و مسلم یا شرایط نامسلم و متغیر که مردم باشند؟ آیا سزاوارتر است به خداوند ، عدلش و وعده ای که هیچگاه از آن تخلف نمی کند ، شک کرد یا به انسانهایی که عهد شکنی و ناسپاسی شان در طول تاریخ بارها تکرار شده است ؟

اگر هنوز وعده ی خداوند برای ظهور محقق نشده به این دلیل است که یک سر ماجرای ظهور به ما وابسته است و بدیهی است که باید به خود و انجام وظیفه ای که در قبال ظهور او داشتیم ، شک کنیم و خوب بنگریم که در زندگی هایمان چقدر به یاد او بوده ، برای ظهورش تلاش تلاش کرده و چه هنگام ظهورش را از ته دل خواستار شدیم ؟؟ ما هنگامی از او یاد کردیم که نعمتهای زیادی را از دست داده باشیم  هنگامی به یاد صلح و آرامشی که ارمغان حکومت اوست افتادیم که جنگ و ناامنی و کشتار رخ داده باشد و هنگامی محبت و ولایتش را طلب کردیم که از کمبود محبت ها و دوری دلها در این عصر تکنولوژی در رنج بودیم . ما او را منجی لحظات سخت ، گرفتاریها و بحرانها در زندگی فردی و اجتماعی و تکیه گاه لحظات تنهای و بی کسی برای بیان شکوه ها و رنج های خود دانستیم و او را تنها در این لحظات یاد کردیم

 قرآن کریم چه زیبا حال ما را در این شرایط بیان می کند حال ما حال کسانی است که در امواج دریا در میان مرگ و زندگی ، در میان خوف و رجا به سر می برند در آنجا با ایمان و اعتقادی شگفت خدا را می خواندند و ادامه زندگی شان را از او طلب می کردند در آنحال چنان خود را به خدای خود وابسته و محتاج می دیدند که می دانستند اگر او نخواهد دیگر نمی توانند زنده بمانند ، آنگاه که خداوند دعایشان را مستجاب و به ساحل نجاتشان رسانید و به آرامش رسیدند، نیازمندی و وابستگی شان به خدا را از یاد بردند ، چرا که گمان می کردند فقط در لحظات سخت و میان مرگ و زندگی است که به خدا نیازمندند اما ندانستند که لحظه لحظه زندگی و نفس کشیدنشان به خداوند وابسته است ،در مورد امام نیز این احتیاج و وابستگی ما به اودر همه شرایط وجود دارد ما به او نیازمندیم هر چند که او را نشناخته باشیم اگر او نبود زمین اهلش را در خود می بلعید و آسمان بر زمینن فرو می آمد افسوس که به این باور نرسیدیم که چقدر به  او نیازمندیم اگر احساس نیاز ما به او به اندازه یک لیوان آب خنک در هنگام تشنگی بود ، او می آمد...

 ما همواره از فیوضات و برکات حضورش در این جهان مادی بهرها برده و بر سر خوان او بارها نشسته ایم در هنگام فراخی نعمت و امنیت و آرامش از او غافل بوده و در وقت تنگی و نداری ،در وقت ترس و بیم، در وقتی که ظلم و ستمی بر ما روا می گشت  از  نبودنش شکوه کردیم ،

آری اینچنین است عبادت ترسویان در هنگامه مرگ و اینگونه است عهد شکنی مستضعفان در مواجهه با سختی ها ....

اکنون با این تفاصیل آیا جای این ندارد که به درون خود نگاهی انداخته و به وجود چنین خصایلی و به وجود شرک مخفی ای که تشخیص آن  از راه رفتن موری در شب تاریک سخت تر است شک کنیم ؟ دعاها و ناله های امروز ما از آنان که در کشتی میان مرگ و زندگی دست و پا می زنند یا کوفیانی که برای آمدن امام از مدینه به حال تضرع افتاده بودند ، بیشتر نیست ، پس چگونه می توانیم از خود مطمئن باشیم که این رفتارها و پیمان شکنی ها در زمان ظهور با امام زمان(عج) تکرار نخواهد شد ؟ چگونه می توانیم از خود مطمئن باشیم که مانند آفتاب پرست با تغییر شرایط رنگ عوض نمی کنیم و همواره ثابت قدم می مانیم ؟

براستی چه کسی می تواند با اطمینان در برابر این گفته از خود تبری بجوید جز خاصان و مخلصانی که خود را برای ظهور تزکیه و آماده ساخته اند . اگر نمی توانیم از خود مطمئن باشیم چگونه می توانیم با قیافه ای حق به جانب از به تأخیر افتادن ظهور شکوه کنیم در حالیکه ممکن است خود ما از علل تأخیر آن باشیم

بنابراین اکنون جای آن دارد به جای پرسیدن مکرر  این سؤال که چرا با و جود این همه ظلم و فساد امام نمی آید ؟، نگاهی به درون وجدانمان بیندازیم و این سؤال را نه در هنگام محکوم و مظلوم واقع شدن ، نه در اوج بدبختی و نا کامی نه در اوج جنگ و نا امنی تحمیل شده و در میان مرگ و زندگی ،بلکه در اوج موفقت ها و شادکامی ها ، در اوج آرامش وصحت و در اوج سلامت و امنیت  از خود بپرسیم آیا هنگامی که در این شرایط قرار می گیریم هنوز اندک شرری که مسئولیت و وظیفه ای را که در قبال ظهور او برعهده داریم در عمق وجدانمان وجود دارد که ما را از غفلت و گناه بازدارد؟ و آیا هنوز خاکستر گرمی در گوشه و کنار دلهایمان باقی مانده که هرازگاهی از نام و یاد او و غیبتش در بین ما آتش گیرد، یاد او را تا زمان ظهورش در دل زنده نگه داشته و اگر عمرمان کفاف درک دوران ظهور و حکومت مهدوی اش را نداد همان عشق ،مرگ مارا جزء مرگ منتظران واقعی که به سان مرگ شهیدان است ، قرار دهد؟

 منبع: وبلاگ زمزمه هاي دل http://elaheyedarya.blogfa.com


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: مطالب مربوط به امام زمان، ،
برچسب‌ها: برای مولایم صاحب الزمان,
[ سه شنبه 16 بهمن 1390 ] [ 23:4 ] [ یاران ذوالبر ]
.: Weblog Themes By Salehon.ir :.
درباره وبلاگ

عمریست که از حضور او جا ماندیم در غربت سرد خویش تنها ماندیم او منتظرست که ما برگردیم ماییم که در غیبت کبری ماندیم. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه.
آرشيو مطالب
خرداد 1394
ارديبهشت 1394 فروردين 1394 آبان 1393 مهر 1393 شهريور 1393 مرداد 1393 تير 1393 خرداد 1393 ارديبهشت 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 اسفند 1390 بهمن 1390 دی 1390
حمایت می کنیم

جهت دریافت برنامه های رادیو افسران کلیک کنید

امکانات وب

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 27
بازدید دیروز : 336
بازدید هفته : 779
بازدید ماه : 770
بازدید کل : 53481
تعداد مطالب : 386
تعداد نظرات : 317
تعداد آنلاین : 1